در میان انبوه شعرهایی که برای کودکان سروده میشود گاه میشود، شعری را یافت که بر آن میتوان معناهای را بار کرد و به گمانم در این صورت شعر دیکر از کودکانه بودن به در میرود.
شعری از مصطفی رحماندوست:
زمستان است فصلی سرمهای رنگ
و دیگر چشمهای در قل قل نیست
سکوتی جیوهای افتاده بر ده
نسیمی نیست باغی نیست گل نیست